فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام
علی مع الحق والحق مع علی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
درباره وبلاگ


سلام علیکم و رحمة الله و برکاته قال الله تعالی: ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی دوستی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) قلعه من است پس هرکس وارد قلعه ام شود از عذابم در امان است. بخونید و حض کنید و به داشتن پیشوایی چون امیر المومنین حیدر کرار مولی الموحدین امام علی ابن ابیطالب علیه آلاف التحیة والثناء افتخار کنید. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب علیه السلام شکر مخصوص خداوندی است که ما را از دوستداران علی ابن ابیطالب علیه السلام قرار داد.
نويسندگان
جمعه 4 دی 1394برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : هیچی!

این شعر حافظ را خیلی دوست دارم در مورد مولا علی ع :

على بحر سخا و على كوه وقار:
نوشته بر در فردوس كاتبان قضا
نبى رسول و ولى عهد حيدر كرّار
=====================
ز نام اوست معلّق سما و كرسى و عرش‌
ز ذات اوست مطبّق زمين بدين هنجار
=====================
على امام و على ايمن و على ايمان‌
على امين و على سرور و على سردار
=====================
على عليم و على عالم و على اعلم‌
على حكيم و على حاكم و على مختار
=====================
على نصير و على ناصر و على منصور
على مظفر و غالب على سپهسالار
=====================
على عزيز و على عزت و على افضل‌
على لطيف على انور و على انوار
=====================
عليست فتح فتوح و عليست راحت روح‌
عليست بحر سخا و عليست كوه وقار
=====================
على سليم و على سالم و على مسلم‌
على قسيم و على است قاسم نار
=====================
على صفىّ و على صافى و على صوفى‌
على وفى و على صفدر و على كرّار
=====================
على نعيم و على نعمت و على منعم‌
على بود اسد اللّه قاتل الكفار
=====================
على ز بعد محمد ز هر كه هست به است‌
اگر تو مؤمن پاكى بكن بر اين اقرار

چهار شنبه 10 تير 1394برچسب:ولادت,شهادت, :: 11:43 :: نويسنده : هیچی!

در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید

نازم به حسن مطلع و حسن ختام وی

به طُرُق بسيار معتبره ثابت شده نـفـريـن آن حـضـرت در حـقّ بـُسـْر بـن ارطـاة بـه اخـتـلاط عـقـل و اسـتـجـابت دعاى آن حضرت در حق او و نفرين نمودن او در حق مردى كه جاسوسى مى كرد و اخبار آن حضرت را به معاويه مى رسانيد پس كور شد، و نفرين كرد در حقّ طلحه و زبـيـر كـه بـه كمال ذلّت و زشتى كشته گردند و بميرند، و دعاى آن جناب در حقّ ايشان مستجاب شد و زبير را، عمروبن جُرموز در وقت خواب به ضرب شمشير بكشت و جسدش ‍ را در خاك كرد(78) و طلحه را، مروان بن الحكم تيرى زد و به سبب آن رگ اكحلش گـشـوده گـشـت و در مـيـان بـيـابان در آفتاب سوزان به تدريج خون از بدنش ‍ رفت تا بـمـرد و خـود طـلحـه مـى گـفـت كـه هـيـچ مـرد قـرشـى مثل من خونش ضايع نگشت .(79)

و از روايـات اهـل سـنـت ثـابـت اسـت كـه اميرالمؤ منين عليه السّلام استشهاد فرمود جمعى از صـحـابـه را بـر حـديـث غـديـر تـمـامـى شـهـادت دادنـد كـه شـنـيـدنـد رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود در خُمّ غدير (مَنْ كُنْتُ مَوْلا هُ فَعَلِىُّ مَوْلا هُ). مـگر چند نفر كه كتمان كردند و به اخفاى آن پرداختند، آن حضرت در حقّ ايشان نفرين كرد پس ‍ به دعاى آن حضرت ، سزاى خود يافتند يعنى بعضى به كورى و بعضى به بـَرَص ‍ مـبتلا گشتند و چاشنى عذاب الهى را در دار دنيا چشيدند، مانند انس بن مالك و زيد بـن ارقـم و عـبـدالرحـمـن مـدلج و يـزيـد بـن وديـعـه چـنـانچه در كتاب (اُسد الغابه ) و(تـاريـخ ابـن كـثـيـر) و (انـسـان العيون ) حَلَبى و (مناقب ابن المغازلى ) و (شواهد النبوّة ) جامى و (انساب الاشراف )بَلاذُرى و (حليه ) اَبونُعَيْم اصفهانى و ديگر كتب بـه شـرح رفـتـه و عـبـارات ايـشـان را در (فـيـض قـديـر) ايـراد نـمـوده ام و بـطـلان قـول ابـن روزبـهـان را كـه ايـن روايـات را از مـوضـوعـات روافـض شـمـرده ظاهر ساختم

منبع

یک شنبه 7 تير 1394برچسب:خبر از امور غیبی,امام علی علیه السلام, :: 11:2 :: نويسنده : هیچی!

 كَرّة بعد كَرَّة خبر داد كه ابن ملجم (فرق ) مرا با تيغ مى شكافد و ريش مرا از خون سرم خضاب مى كند. و ديگر خبرداد از شهادت امام حسن عليه السّلام به زهر و بسيار وقـت از شـهـادت فـرزنـدش حـسـيـن عـليـه السـّلام خـبـر مـى داد، و هـنـگـام عـبـور از كربلا مـقـتـل مردان و مقام زنان و مناخ شتران را بنمود و خبر داد براء بن عازب را از درك كردن او زمان شهادت حسين عليه السّلام را و يارى نكردن او آن حضرت را. و ديگر خبر داد از حكومت حـَجـّاج بـن يـوسـف ثـَقَفى و از يوسف بن عمرو از فتك و خويريزى ايشان ، و خبر داد از خـوارج نـهـروان و عـبـور نـكـردن ايـشـان از نـهـر و خـبـر داد از قـتـل ايـشـان ، و از كشته شدن ذى الثّديه سركرده خوارج و خبر داد از عاقبت امور جمعى از اصـحـاب خـويـش كـه هـر يـك را چـسـان مـى كـُشـنـد، چنانكه خبر داد از بريدن دست و پاى جويرية بن مسهر و رُشيد هَجَرى و به دار كشيدن ايشان را، و خبر داد از كيفيّت شهادت ميثم تـمّار و به دار كشيدن او را بر دارى كه از نخلى بود كه تعيين آن فرمود و بودن آن دار در نـزد خـانـه عـمـروبـن حـريـث . و خـبـر داد بـه كـشـتـه شـدن قـنـبـر و كـمـيـل و حُجر بن عَدى و غيره و خبر داد از نمردن خالد بن عرفطه و رئيس شدن او بر جيش ضلالت و خبر داداز قتال ناكثين و قاسطين و مارقين و خبر داد از مكنون طلحه و زبير هنگامى كـه بـه جـهـت نـكـث بـيـعـت و تهيّه جنگ با آن حضرت به جانب مكّه خواستند بروند و گفتند خـيـال عـُمـْره داريـم . و نـيـز خـبـر داد اصحاب خويش را كه بعد از اين طلحه و زبير را با لشكر فراوان ملاقات كنيد. و خبر داد از وفات سلمان در مدائن هنگام رحلت سلمان و خبر داد از خلافت بنى اميّه و بنى عبّاس و اشاره فرمود به اَشْهَر اوصاف و خصايص بعض خلفاء بـنـى عـبـّاس مـانـنـد راءفـت سـفّاح (1)(71) و خونريزى منصور(2) و بزرگى سـلطـنـت رشـيـد(5) و دانـائى مـاءمـون (7) و كـثـرت نـصـب و عـنـاد مـتـوكـّل (10) و كـشـتـن پـسـر او، او را و كـثـرت تـَعـَب و زحـمـت مـعـتـمـد (15) بـه جـهـت اشـتـغـال او به حروب و جنگ با صاحب زنج و احسان معتضد (16) با علوييّن و كشته شدن مـقـتـدر (18) و اسـتـيلاء سه فرزند او بر خلافت كه (راضى ) و (متّقى ) و (مطيع ) بـاشـنـد و غـيـر ايـشـان چـنانكه بر اهل تاريخ و سِيَر مخفى نيست

 

منبع

 

شجاع بي همتا و قهرمان يکه تاز

بارون کارادوو ـ مورخ و محقق فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) آن شجاع هبي همتا و قهرمان يکه تازي بودکه پهلو به پهلوي پيامبر مي جنگيد. و به اعمال برگزيده و معجزه آسايي قيام نمود ؛ در معرکه ي بدر ، بيست ساله بود که با يک ضرب دست ، يکه سوار قريش را دو نيم کرد؛ در احد شمشير پيامبر ( ذوالفقار ) را به دست گرفت و بر سرها ، خود ( کلاهخود ) مي شکافت و بر تن ها جوشن مي دريد ، و در يورش بر قلعه هاي يهود خيبر ، با يک دست دروازه سنگين آهنين را از جاي کند ، و آن را بالاي سر خود سپر ساخت . و اما پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) ، او را بسيار دوست مي داشت و به او بسي وثوق داشت . روزي به سوي علي ( عليه السلام ) اشاره کرد و گفت : « من کنت مولاه فعلي مولاه » . (8)

بي نظيري علي ( عليه السلام )

مادام ديالافوا ـ سياح فرانسوي ـ گويد : « احترام علي ( عليه السلام ) در نزد شيعه به منتهي درجه است ، و حقاً هم بايد اين طور باشد ؛ زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاري ها که براي پيشرفت اسلام کرد ، در دانش ، فضايل ، عدالت و صفات نيک بي نظير بود ، و نسلي پاک و مقدس هم از خود باقي گذارد . فرزندانش نيز از اوپيروي کردند ، و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند . اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) کسي است که همه ي بت هايي را که اعراب ، شريک خداي يگانه مي پنداشتند شکست ، و وحدت و يگانه پرستي را تبليغ کرد . علي کسي است که تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود . علي ( عليه السلام ) کسي است که تهديد و نويدش قطعي بود . « مادام ديالافواي مسيحي » در ادامه ي اين بحث ، خطاب به خود چنين مي گويد :
چشمان من ! گريه کنيد و اشک هاي خود را با آه و ناله ي من مخلوط نماييد ! و براي اولاد پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) که مظلومانه شهيد شدند ، عزاداري کنيد » . (1)

علي ( عليه السلام ) داراي بزرگواري و شرافت نفس

ژنرال سرپرسي سايکس ـ از مشاهير خاورشناسان انگليسي ـ مي گويد : « او [ علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) ] از ميان خلفا به شرافت و بزرگواري نفس مشهور ، و به غايت مراقب حال زيردستان خود بود . القائات فرستاده ها و نماينده ها در او تأثيري نداشت . به هديه هاي آنان ترتيب اثر نمي داد ، با حريف مکار و غدار خود معاويه ابداً طرف نسبت نبود که براي رسيدن به مقصودي که داشت سخت ترين جنايات را مرتکب شده و رذل ترين وسايل را براي پيشرفت خودش بر مي انگيخت . دقت و مراقبت هاي خيلي سخت او [ علي ( عليه السلام ) ] در امانت و ديانت باعث شده بود که اعراب حريص که تمام امپراطوري را غارت کرده بودند از وي ناراضي باشند . ليکن صداقت ، صحت عمل ، دوستي کامل ، رياضت ، عبادت از روي صدق ، خلوص يا تجرد، وارستگي ، آداب و خصايل محموده ي قابل توجهي که در او وجود داشت حقيقتاً صورت قابل ستايشي به وي داده بود . اين که اهالي ايران در او مقام ولايت قايل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقيقي و مربي الهي مي دانند واقعاً اين قاعده قابل تحسين و شايان بسي تمجيد است . اگر چه مقام و مرتبه ي او خيلي بالاتر از اين ها است » . (2)

تنها راه چاره ، دوست داشتن علي ( عليه السلام )

جانين ـ شاعر آلماني ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) را جز آن که دوست بداريم و شيفته او باشيم چاره اي نداريم ؛ زيرا جوان شريف و بزرگواري بود ، وجدان پاکي داشت که از مهرباني و نيکي لبريز بود ، و قلبش مملو از ياري و فداکاري بود ، و از شير شرزه شجاع تر بود ، ولي شجاعتي ممزوج با رقت ، لطف ، دلسوزي ، مهر و عاطفه » . (3)

برای مشاهده سخنان دیگر اندیشمندان به لینک زیر رجوع نمایید:

منبع

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
پيوندها


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 117
بازدید هفته : 146
بازدید ماه : 142
بازدید کل : 47590
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1