فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام
علی مع الحق والحق مع علی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
درباره وبلاگ


سلام علیکم و رحمة الله و برکاته قال الله تعالی: ولایة علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی دوستی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) قلعه من است پس هرکس وارد قلعه ام شود از عذابم در امان است. بخونید و حض کنید و به داشتن پیشوایی چون امیر المومنین حیدر کرار مولی الموحدین امام علی ابن ابیطالب علیه آلاف التحیة والثناء افتخار کنید. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب علیه السلام شکر مخصوص خداوندی است که ما را از دوستداران علی ابن ابیطالب علیه السلام قرار داد.
نويسندگان

ممکن است برای شناخت مؤمن و منافق و ایمان و نفاق راههایی هم باشد. اما این هم از مسلّمات و دور از انکار است که رسول گرامی با عناوین و القاب مختلفی کسی را به عنوان معیار و ترازو برای این امر مهم معرفی کرده است و آن ذات امیرالمؤمنین است. وقتی به کتب معتبر اهل سنت از جمله کتب شش گانه اهل سنت که به عنوان «صحاح سته» معروف است و کتب معتبر دیگر نگاه می کنیم، احادیثی به چشم ما می خورد که حکایت از این می کند که رسول گرامی که خودش برای اسلام و مسلمین اسوه حسنه بود، حضرت علی(ع) را به عنوان معیار و ترازو معرفی نموده است.

اگر در پی شناخت بیماری مهلک و مسری نفاق و پذیرفتن اسلام ناب و رساندن و رسیدن به هدف نهایی خود به صورت ناب و خالص هستیم، باید راهی و معیاری را برویم و برگزینیم که رسول اعظم اسلام که در هدایت و ابلاغ غرض و نفعی جز رسیدن بشر به کمال نهایی ندارد، معرفی کرده باشد و آن شخص حضرت علی(ع) است.

 

کتب شش گانه اهل سنت

هفت روایت در این کتب آمده است؛ از جمله در صحیح مسلم یک روایت، سنن نسائی دو روایت، جامع ترمذی سه روایت، و سنن ابن ماجه یک روایت. به طور کلی از این روایات چهار عنوان استفاده می شود که در ضمن به روایات هم اشاره می کنیم.

الف. مرا جز مؤمن دوست و جز منافق دشمن نمی دارد.

1. «حدثنا ابوبکربن ابی شبیه ناوکیع و ابومعاویه عن الاعمش و حدثنا یحیی بن یحیی و اللفظ له ـ اخبرنا ابومعاویه عن الاعمش عن عدی بن ثابت عن زر قال: قال علی(ع) والذی خلق الحبة و برا النسمة انه لعهد النبی (الامی) الی ان لا یحبنی الا مؤمن و لایبغضنی الا منافق.»[2]

ب. ای علی، تو را جز مؤمن دوست و جز منافق دشمن نمی دارد.

2. «اخبرنا یوسف بن عیسی... عن زر قال: قال علی(ع) انه لعهد النبی الامی الی انه لایحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق.»[3]

این معنا با ادات حصر و استثنای بعد از نفی آورده شده که بیشترین تأکید را می رساند. حدیث انسانها را به دو قسمت تقسیم نموده و برای شناخت نفاق از ایمان و برعکس در زندگی انسان، حضرت علی(ع) را معیار معرفی کرده است. مؤمن واقعی حضرت علی(ع) را دوست می دارد و منافق واقعی حضرت علی(ع) را نه فقط دوست ندارد، بلکه دشمنی دارد.

ج. حضرت علی(ع) را منافق دوست و مؤمن دشمن نمی دارد.

3. «حدثنا واصل بن عبدالاعلی بن محمد بن فضیل عن عبدالرحمن ابی النصر عن المساور الحمیری، من امه قالت: دخلت ام سلمة فسمعتها تقول: کان رسول الله یقول: «لایحب علیاً منافق ولایبغضه مؤمن.»[4]

از حدیث استفاده می شود که گفتار رسول خدا(ص) استمرار داشته و همواره می فرموده که منافق محب حضرت علی(ع) و مؤمن مبغض حضرت علی(ع) نمی شود.

د. ما گروه انصار منافقین را به بغض حضرت علی(ع) می شناسیم.

4. «حدثنا قتیبة بن جعفر بن سلیمان بن ابی هارون العبدی عن ابی سعید الخدری، قال: ان کنا لنعرف المنافقین نحن معشر الانصار لبغضهم علی بن ابی طالب(ع).»[5]

گفتار دوم: باغی بودن دشمن امام علی(ع)

رسول خدا(ص) در حیات خود مکرراً فرموده است که حضرت علی(ع) با حق است و هر که در مقابل علی بایستد بر باطل خواهد بود و از گروه یاغی خواهد شد، چنان که در مورد عمار یاسر چنین فرموده است. عمار یاسر یکی از باوفاترین اصحاب نبی گرامی و حضرت علی(ع) بوده و از اول پذیرش اسلام در راه اسلام مصائب و مشکلات بی شماری را تحمل کرده است. او به خانواده ای تعلق دارد که اولین شهید را در راه اسلام تقدیم کرده است. عمار از سابقین در اسلام است و در راه اسلام والدین خود را از دست داد. وی بعد از رحلت نبی گرامی، علی(ع) را به عنوان جانشین بر حق آن حضرت قبول کرد و از مخلصین و پیروان آن حضرت بود تا اینکه در زمان خلافت علی(ع) سه جنگ با گروه یاغی به نام جمل، صفین و نهروان پیش آمد.

یکی از ادله نبوت پیامبر خدا(ص) به اعتراف دانشمندان اهل سنت، خبر کشته شدن عمار توسط گروه یاغی می باشد که در زمان حیات مبارکش فرموده بود. رسول گرامی به عمار فرموده بود: ای عمار، اگر دیدی که مردم راهی را انتخاب کرده اند و می روند و علی(ع) راه دیگری را، راه علی(ع) را بگیر که حتماً به سعادت و بهشت می رساند. به اعتراف بزرگان اهل سنت، بدون تردید در این جنگها، عمار با حضرت علی(ع) و در رکاب آن حضرت بوده و علیه گروه باغی که علیه خلیفه وقت قیام کرده بودند می جنگید و بالاخره در جنگ صفین توسط معاویه و لشکرش به شهادت رسیده است. به اعتراف بزرگان اهل سنت، عمار توسط گروه معاویه کشته شده است و حضرت علی(ع) در این جنگها مصیب و بر حق بوده است. پس می توان گفت که عمار بنابر خبر غیبی رسول خدا(ص) توسط گروه یاغی کشته شد. آن حضرت فرموده بود: تو را گروهی که یاغی هستند خواهند کشت، در حالی که تو با حق هستی و حق با توست. ای عمار، وقتی دیدی که علی(ع) راهی را اختیار کرده و می رود و مردم راه دیگری را، تو با علی(ع) باش و مسیرت را با علی(ع) پیش گیر و مردم را رها ساز. علی(ع) هرگز تو را به گمراهی نمی برد و از هدایت خارج نمی کند. ای عمار، هرکسی دنبال تلواری رود که به آن علی(ع) را کمک کند، روز قیامت خداوند حمائلی از دُر را به گردنش آویزان می کند و هر کسی دنبال تلواری رود که بر ضد علی(ع) کار گیرد، در روز قیامت خداوند حمائلی را از آتش به گردنش آویزان می کند.[6]

اعتراف دانشمندان اهل سنت به کشته شدن عمار توسط معاویه و لشکرش و همچنین اعتراف آنها به اینکه علی(ع) بر حق بوده، ما را به این نتیجه می رساند که معیار شناخت درست از نادرست و حق از باطل، علی(ع) است نه غیر، و هرکه با علی(ع) بجنگد و در مقابل او قد علم کند، بنابر حدیث رسول گرامی اسلام(ص) یاغی است.

 

صحاح سته

در صحاح هفت حدیث آمده است که حکایت از این می کند که طرف مقابل علی(ع) بر حق نیست. دلیل آن نیز خبر غیبی رسول خدا(ص) از کشته شدن عمار توسط گروه یاغی است. دو حدیث در صحیح بخاری، چهار حدیث در صحیح مسلم و یک حدیث در سنن ترمذی آمده است:

حدثنا مسدد قال حدثنا عبدالعزیزبن مختار قال: حدثنا عن عکرمة قال لی ابن عباس ولابنه علی... فقال ابوسعید کلنا نحمل لبنه لبنه وکان عمار یحمل لبنتین لبنتین فراه النبی(ص) فنفض التراب عنه (فمر به النبی(ص) ومسح عن راسه الغبار) ویقول ویح عمار، تقتله الفئة الباغیة عمار یدعوهم الی الجنه ویدعونه الی النار قال: یقول عمار: اعوذ بالله من الفتن[7]

از عکرمه نقل شده که می گوید ابن عباس برای من و پسر خود تعریف می کرد که آنها پیش ابوسعید بودند از او شنیدند که می گفت: در ساخت مسجد نبی ما هرکدام یک خشت برمی داشتیم، اما عمار دوتا دوتا برمی داشت. وقتی رسول خدا او را دید، خاک را از او تکاند و فرمود: وای، او را گروهی یاغی خواهد کشت، در حالی که عمار آنها را به سوی جنت می خواند و آنها او را به سوی جهنم می خوانند.

چنان که از احادیث وارد در صحاح سته واضح گردید، رسول خدا(ص) به عمار فرموده بود: تو با حق یعنی با علی(ع) باش، ولو دیگران راه دیگری روند. اما تو به دامن علی(ع) متمسک باش، علی(ع) تو را به سعادت خواهد رساند. و ای عمار، بر تو بشارت باد که گروهی یاغی قاتل تو خواهد بود و تو با علی(ع) خواهی بود. به اعتراف دانشمندان اهل سنت، عمار در جنگ صفین در رکاب علی(ع) می جنگید و توسط معاویه و همراهانش کشته شد. چنین مطلبی در منابع دیگر اهل سنت هم آمده است، از جمله: سیرة النبی،[8] مسند ابی داود الطبالی،[9] المصنف،[10] المعیار و الموازنة،[11] الانساب الاشرف،[12] الطبقات الکبری،[13] مسند ابی جعد،[14] المصنف،[15] مسند ابن راهویه،[16] مسند احمد[17].

منبع مطالب بالا

دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:علی از زبان علی علیه السلام, :: 19:10 :: نويسنده : هیچی!

جابربن عبدالله انصاری می گوید: 
روزی دیدم که علی علیه السلام این اشعار را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌خواند: 
« من برادر محمد مصطفی هستم و شکی در نسبم نیست. همراه با او پرورش یافته‌ام و دو سبط او فرزندان من هستند. جد من و جد رسول خدا یکی است وفاطمه همسر من است. این سخن دروغ و خطا نیست و گوینده اش نیز دروغگو نیست. پس حمد و سپاس از آن خداست و او را شکر می گوییم. خدایی که شریک ندارد، خدایی که به بنده نیکی می کند و جاوید است.» 

پیامبر خدا پس از شنیدن این اشعار تبسم کرد و فرمود:« ای علی، راست گفتی.» 

منابع:

  • بحارالانوار، ج 40، ص 29، حدیث 57 -------- امالی شیخ طوسی
  • منبع

اصبغ بن نباته می گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: 

  • من جانشین رسول خدا و وزیر و وارث او هستم
  • من برادر رسول خدا و وصی و دوست او هستم
  • من برگزیدة رسول خدا و همراه و همنشین او هستم
  • من پسرعموی رسول خدا و همسر دخترش و پدر فرزندانش هستم.
  • من آقا و مهتر جانشینان پیامبرانم
  • من وصی آقای پیامبرانم،
  • من بزرگترین حجت و آیت پروردگارم،
  • من نمونه عالی و برترین الگوی خدا بر خلقم
  • من باب علم پیامبر برگزیده ام
  • من ریسمان و دستگیره محکم هستم
  • من کلمه تقوی و امین خداوند بلند مرتبه براهل دنیا هستم.

 

منابع:

  • بحارالانوار، ج 39، ص 335، حدیث 2 -------- امالی صدوق
  • منبع
دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:فرقان, :: 19:6 :: نويسنده : هیچی!

سلمان و ابوذر و مقداد می گویند: در زمان خلافت عمر بن خطّاب، مردی از کوفه برای دستیابی به حق و حقیقت نزد ما آمد به او گفتیم: «بر تو باد به کتاب خدا (قرآن)؛ از آن جدا مشو! و بر تو باد به ولایت علی بن ابی طالب که او هرگز از قرآن جدا نمی شود. ما گواهی می دهیم که از رسول خدا صلی الله علیه و آلهشنیدیم که می فرمود: همانا علی با حق است و حق با اوست و این دو از هم جدا نمی شوند. علی اولین مؤمن به خداست و اولین کسی است که روز قیامت با من مصافحه می کند. او صدیق بزرگ است و جداکننده میان حق و باطل و وصی من و جانشین پس از من در میان امّتم، و بر اساس سنّت من با دشمنان می جنگد. » 

آن شخص به ما گفت: «پس چرا مردم به ابوبکر (صدیق) و به عمر (فاروق) می گویند؟» 
گفتیم: «تو آیا نسبت به حق علی ناآگاهی؟» عمر و ابوبکر همانگونه نسبت به مقام خلافت رسول الله ناآگاهند نسبت به حق امیرالمؤمنین نیز جاهل و ناآگاهند. صدیق و فاروق اسم ابوبکر و عمر نیست زیرا آن دو اسم کسی غیر آنان است. به خدا سوگند، که علی، صدیق اکبر و فاروق ازهر (درخشان، فروزنده) است او خلیفه رسول الله و امیرالمؤمنین است. رسول خدا ما و آنان (عمر و ابوبکر و سایر مردم) را فرمان داد که به عنوان امیرالمؤمنین به علی سلام کنیم و همگی ما این کار را کرده ایم.» 

سلیم بن قیس می گوید: از سلمان فارسی شنیدم که می فرمود: همانا علی علیه السلام دری است که خداوند آن را گشوده است، هر کس از آن برآید مؤمن است و هر کس از آن خارج گردد کافر است. 

منابع:

  • بحارالانوار، ج 38، ص 30، شماره 30 ------ فضائل
  • بحارالانوار، ج 40، ص 97 ------ کتاب سلیم بن قیس
  • منبع

سعد بن ابی وقاص می گوید: 
روز جمعه ای با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را به جماعت خواندیم. آن گاه پیامبر رو به ما کرد و بر خداوند متعال درود فرستاد و فرمود: 
« روز قیامت من می آیم در حالی که علی بن ابیطالب علیه السلام پیش روی من است و به دستش لوای حمد دارد. لوای حمد دو تکه است، تکه ای از سُندس (حریر و دیبا) و تکه‌ای از استبرق (حریر زربفت).» 

img/daneshnameh_up/5/59/imam_ali_28.jpg



در این هنگام مردی بادیه نشین با شتاب به طرف رسول خدا رفت و گفت:« در باره علی بن ابی طالب چه می گویی، زیرا درباره او اختلاف فراوانی وجود دارد.»
رسول خدا لبخندی زد و فرمود:« ای اعرابی، چرا درباره علی اختلاف فراوانی وجود دارد؟ علی رابطه اش با من مانند سرم برای بدنم است و مانند دکمه برای لباسم. » (رسول خدا می‌خواهد بگوید همان گونه که بدن بدون سر حیاتی ندارد و لباس بدون دکمه کاربردی ندارد، پیامبر منهای علی برای هیچ کس فایده ندارد؛ باید در کنار رسول خدا، علی را پذیرفت و به او مؤمن بود.) 
آن عرب بادیه نشین با خشم به پیامبر گفت:« ای محمد، من نیرو و قدرتم از علی بیشتر است. آیا علی می تواند لوای حمد را حمل کند؟!» 

پیامبر فرمود:« آرام بگیر، اعرابی! همانا خداوند روز قیامت به علی ویژگی های گوناگونی عنایت می کند: به او زیبایی یوسف می دهد و زهد یحیی و صبر ایوب و بخشش آدم و نیروی جبرئیل. لوای حمد به دست اوست، همه مردم در زیر این لواء هستند و گرداگرد او را امامان و تلاوت کنندگان قرآن و اذان گویان گرفته اند. و آنها کسانی هستند که در قبرها به بدنهایشان کرم نمی‌افتد.» 

منابع:

  • بحارالانوار، ج 39، ص 216، حدیث 8 ----------- تفسیر فرات کوفی
  • منبع
پيوندها


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 54991
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1